بیست وسه ماهگی آتریساجون
سلام دخترکوچولوی مامان .ازاینکه انقدرشادوسرحال میبینمت احساس خوبی دارم.ان شااله همیشه سالم وسلامت ودرپناه خدا باشی . روزهای پایانی سال 1393 هم به سرعت برق وبادداره میگذره ومابخاطر شرایط شرکتمون چندروزی زودتر کارهای انبارگردانی وبستن حسابها روانجام دادیم ویه کم زودترازهرسال تعطیل شدیم .اما من یه سری ازکارهای اداره جاتم مونده که اونم درطول روز 2-3 ساعتی بیشترکارنداره ومیرم انجامش میدم .بقیه روزهم باخاله گیتا مشغول خونه تکونی خونه ی مامان جون هستیم آخه هرسال کل عیدرومهمون ازراه دورونزدیک دارن وباید خونشون تمییزباشه دیگه همونطوری که توخونه تکونی خونه ی خودمون کمکم بودی (البته کارزیادکنم بودی )خونه ی مامان جون ه...
نویسنده :
مامان نفیسه
22:33